سونوگرافی سه ماهه دوم
دختر عسلم هر روز بیشتر از روز قبل منتظر دیدن روی گلت هستیم،قول بده که تو دل مامان خوب رشد کنی و زودتر بیای پیش ما... دهم آذر ماه وقت سونو گرافی سه ماهه دوم داشتم و این دفعه با بابا محمد جونی رفتیم دکتر و خیلی هم تو نوبت نشستیم و من چون گرسنم شده بود فهمیدم دل شما هم یه خوراکی میخواد،خلاصه بابای برامون آب میوه و پسته خرید و ما خوردیم... وقتی نوبتمون شد من به بابایی گفتم حواسش به مانیتور باشه تا دیدن شما رو از دست نده حتی یه لحظه و بالاخره دیدیمت،خانم دکتر گفت :"وای این نینی چقدر ورجه وورجه میکنه!" و من اون موقع تو دلم کلی خندیدم و فهمیدم آب میوه رو خیلی دوست داشتی.. بعدش هم چند تا تصویر سه بعدی از صورتت بهمون نشون داد و گفت نینی خیلی خو...
نویسنده :
نگار
18:42